فرشته آسمونی ما ، كيانوشفرشته آسمونی ما ، كيانوش، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

دو پرنس کلبه ما

بدون عنوان

1392/2/15 2:06
نویسنده : مامان سارا
327 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان...niniweblog.com

 

این چند روز حسابی بهمون خوش گذشته ... روز مادر بابایی با اینکه کار واجبی داشت و می تونست کنارمون نباشه ولی پیشمون موند و یه خاطره خوشگل برامون درست کرد.... همون گوشواره ای رو برام هدیه آورد که چند وقتی بود دلم می خواست با یه کیک خوشمزه و دسته گل خیلی خوشگل و ... تازه شام هم ما رو مهمون کرد و خلاصه کلی ازش ممنونیمniniweblog.com.... خونه مادر جون و مامان حاجی هم رفتیم... خونه مادر بزرگ عزیز مامانی هم رفتیم و کلی مهمون بازی کردیم...یه روزم شما موندی پیش مادر جون و مامانی با دوستهاش رفت بیرون و کلی انرژی تازه گرفت... دیروز هم که رفتیم خونه دوست بابایی که یه پسر شیطون بلا داره که خیلی شبیه پارسا پسرعموی عسل خان ما است برای همین از اول تا آخر عسل خان ما طفلکی رو باسا صدا می زد هر چی هم ما می گفتیم  اسمش بهراده گوشش به این حرفها بدهکار نبود... از ما اصرار که بگو بهراد از عسل خان اجبار که الا و بلا باسااااااااااااااااااا... و در نهایت تصمیم پدر و مادر بهراد جان این شد که اسم گل پسرشون رو کلا عوض کنن بزارن پارسا....

... این هم نخستین جرقه های لجبازی عسل خان ما...

 

و اماااااااااااااا چند تا عکس جدید...

niniweblog.com

مادر جون کیک رو می بره و عسل خان براش دست می زنه...

این جارو برقی که ملاحظه می کنید اسباب بازی کودکی های مامانی می باشد که به تازگی به دست عسل خان افتاده و هیچ جور حاضر نیست ازش جدا شه....و به این ترتیب خاطرات نوستالژیک مامانی این روزها مدام به در و دیوار کوبیده میشود ...

پسر نگو ... عسل بگو... تر و تمیز و جیگر بگو.....!!!!

عافیت باشه مامانی...

 

 

این عینک مادر جون همون موقع به رحمت خدا رفت ....

طفلی !!!

این هم موبایل مادر جون که شمارش معکوس عمرش شروع شده به سلامتی ...البته نکته مثبت داستان اینه که مادر جون به این چیزها عادت داره....niniweblog.com

 

niniweblog.comتا پست بعد بای بای ...

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله مهسا
15 اردیبهشت 92 6:20
کله سحری عکسای جیگرمو دیدم انرژی گرفتم

قربونه اون باسا گفتنش

بوووووووووووووووووووووووووس




وای چه سحرخیزی خاله مهسااااااااااااا
سارا مامی عسل
17 اردیبهشت 92 17:57
وای من اخر این پسر خوشکلرو میخورم

اخه چقدر تو بامزه عزیزم


لطف داری دوستم.......... عسل نازمو ببوس
مونا مامان شنتیا
18 اردیبهشت 92 23:17
ماشالله خدا حفظش کنه پسرمون رو .


ممنون عزیزم که بهمون سر زدی ... گل پسر خوشگلتو ببوس
خاله نیلوفر
21 اردیبهشت 92 22:55
من این جارو برقی رو یادمه چقدر دوسش داشتی


یادته؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!... در حال حاضر چرخ جلوش که کلا از جا کنده شده ... لوله اش هم جویده شده بیخ تا بیخ.... نزدیک به الوداع شده دیگه ...گریهههههههههههههههه....