فرشته آسمونی ما ، كيانوشفرشته آسمونی ما ، كيانوش، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دو پرنس کلبه ما

بدون عنوان

 روز مادر...   تو روی پای مامانی خوابیدی ... مثل همیشه زیبا و معصوم و من مثل همیشه انگشتهای کوچولوی پاهاتو توی دستهام گرفتم و نمی دونم برای چند صد هزارمین بار می شمرم... یاد اون روزها می افتم که توی دلم بودی و من عکس سیاه و سفید و مبهم سونو رو هی جلوی چشمام می گرفتم و بالا و پایین می کردم تا ببینم دماغت کجاست... دستهات کجاست ... بعد پاهاتو پیدا کردم و انگشتهات رو شمردم دیدم ای داد 4 تا است ... با اینکه اونجا نوشته بود همه چیز نرمال ولی با کلی نگرانی دویدم رفتم مطب دکترم و برگه سونو رو گذاشتم رو میزش و با نگرانی گفتم خانوم دکتر لطفا انگشتهای پاهاش رو برام بشمرین ... من هر چی می شمرم 4 تا است ... و صورت مهربون خانوم دکترم که خندی...
14 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

    هزاران معجزه میان آسمان و زمین معطل است... دستی باید تا معجزه ها را فرود آورد ! دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از دستهایی هستند که دعا می کنند!     اینو هرگز فراموش نکن پسرم   ...
13 دی 1391

اولین عهد من با تو...

قسم بر درد زیبایی که از میلاد تو درجسم ودر جانم بپیچد   قسم برناله های روشنی که شهد جانت را در این کامم بریزد   قسم برتو،قسم برمن،قسم براوکه مادربودنم راباوجودت بال وپرداد   قسم برحرمت شامی که این نطفه براین جسم و بر جانم شررداد   نمی خواهم به حکم نام مادربودنم در بند من باشی همی خواهم شبی، روزی، دمی فرزندمن باشی   به حُرم عهد و پیمانی که با تو در نهان بندم   به تو سوگند، تو فرزندم به این عهدم که پابندم   تو آزادی ، رهایی ، از همان روزی که می آیی نمی خواهم فداگردی،فناگردی دراین عشق اهورایی   تورا من ر...
7 آذر 1391

بدون عنوان

گل قشنگم فردا قراره بالاخره بعد از چند روز تاخیر واکسن 1 سالگیت رو بزنیم امیدوارم زیاد اذیت نشی ... دلیل تاخیرمون هم این بود که یه کم تو آریاشهر دنبال مرکز بهداشت گشتیم ولی پیدا نکردیم بنابراین تصمیم گرفتیم برگردیم بریم همون سعادت آباد تا هم واکسنت رو بزنیم و هم چون تا حالا اونجا قد و وزنت رو گرفتیم باز هم همون جا قد و وزنت گرفته بشه که بفهمیم در چه حالی ، این طوری بهتره ... مثل همیشه بازم مامانی استرس گرفته .... دلم داره از جا کنده میشه اصلا طاقت ندارم سوزن توی دست و پای کوچولوت ببینم ولی چاره چیه گلم ؟!! همش برای سلامتیه خودته ... این دفعه به جای پا واکسن رو تو دست نازنینت می زنن .... وای خدا جونم نمی دونم می تونم تو رو بدم دست باباییی و...
18 تير 1391

بدون عنوان

فرشته کوچولوی من... کیانوشم ... عزیز مادر می خواهم از حالا بدونی...  یه خدای مهربونی هست که همیشه کنارته و اگه صداش کنی کمکت میکنه  دوستت داره و همیشه تو رو می بینه پس کاری نکن که شرمنده مهربونیهاش بشی.   یادت باشه مامان همیشه عاشقته   ...
15 تير 1391

تولدت مبارک عزیزترینم

  كيانوشم ... عزيزترينم...قشنگ مادر تولدت مبارك نميدونم چجوري احساسم رو بگم ... كاش ميتونستم اون چيزي رو كه تو دلمه با كلمات بيان كنم ولي نمي تونم اما بدون هيچ چيزي رو تو دنيا با يك لحظه لبخند قشنگت عوض نمي كنم درست يك ساله كه هر روز به عشق ديدن چشمهاي قشنگ تو چشمهامو باز مي كنم ... نمي دونم تا حالا چند  بار موهاي نازت رو بو كردم و چند هزار بار دست و باي كوچولوتو بوسيدم ولي سير نمي شم ماماني... تو براي من همون معجزه خدايي حتي نمي تونم بگم چقدر عاشقتم فقط بدون كه به عشق تو نفس مي كشم ...
9 تير 1391

بدون عنوان

سلام عزیز دل مامان             این روزها دارم به جشن تولد 1 سالگیت فکر می کنم و یه جورایی مشغول تدارکاتش هستم ...دلم می خواست می تونستیم تولدت رو تو خونه خودمون برگزار کنیم ولی خوب تو 85 متر جا نمیشه از این همه مهمون پذیرایی کرد برای همین مراسم توی خونه باباحاجی برگزار می شه ولی انشالله جشن تولد 2 سالگیت رو تو خونه خود خودمون می گیریم که از اینجا بزرگ تره . برای جشن تولدت تم ماشین مک کویینی رو انتخاب کردم و کارتهای دعوت و تشکر و پلاکهای روی غذاها و برگه یادگاری رو هم طراحی کردم و فقط مونده برم چاپ و پرینت بگیرم . برای غذا هم احتمالا خودم سالاد الویه یا ماکارونی و کیک مرغ...
21 خرداد 1391

گل گلدون من

گل گلدون من شکسته در باد تو بيا تا دلم نکرده فرياد گل شب بو ديگه شب بو نمي ده کي گل شب بو را از شاخه چيده گوشه آسمون پر رنگين کمون من مثل تاريکي، تو مثل مهتاب اگه باد از سر زلف تو نگذره من مي رم گم مي شم تو جنگل خواب گل گلدون من ماه ايوون من از تو تنها شدم چو ماهي از آب گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو من شدم رودخونه دلم يه مرداب آسمون آبي مي شه امّا گل خورشيد رو شاخه هاي بيد دلش مي گيره درّه مهتابي مي شه امّا گل مهتاب از برکه هاي آب بالا نميره تو که دست تکون مي دي به ستاره جون مي دي مي شکفه گل از گل باغ وقتي چشمات هم مياد دو ستاره کم مياد مي سوزه شقايق از داغ گل گلدون من ماه ايوون من از تو تنها شدم چو ماهي از آب گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو...
11 ارديبهشت 1391