عکس
این روزهای قند عسل مامان
برای دیدن ادامه عکسها تشریف بیارین ادامه مطلب...
می دونستی یه دونه ای ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وقتی پسرم تو فروشگاه شیطونی می کنه و مجبور می شم بزارمش تو چرخ...از دستم ناراحته نگاهم نمی کنه...خوب بالاخره ریختن قفسه های فروشگاه کف زمین صفای دیگه ای داره....
بچم کتاب می خونه ...
این آقا پسری که می بینید ساعت 12 شب خسته و کوفته و خواب آلو از مهمونی برگشته ولی از دست مامانش که می خواهد لباسهاشو دربیاره فرار کرده رفته سراغ اسباب بازی هاش ...
عسل خان مشغول سرک کشیدن به این ور و اون ور ...
اینم بازی جدیده پسر مامانه.... یه سبد تو خونه باباحاجی پیدا کرده می ذاره رو سرش ... عمرا هم حاضر نیست از سرش بر داره این سبد رو ... همون جوری باهاش می ره تو در و دیوار....
البته این پسر ما کلا با سبد ها میونه خوبی داره.....
من عاشق این ژست ارباب سالاری شما می باشمممممممم مامانی ....
این کوچولو کارشناس موبایل کل فامیل و دوست و آشنای بیچاره ماست ....
باید از گوشی همه سر در بیاره ووروجک....
البته خیلی پسر آقاییه .. تا بهش می گیم گوشی رو بده میاره می ده ...
اینم یه پسر شیطون که ساعت 3 نصف شب داره بازیگوشی می کنه و رفته سراغ اسباب بازی هاش ....تازه برای مامانش موش هم میشه...
کوچولو شما خواب نداری؟؟؟؟!!!!!!!!
دوست دارم همه لحظه های با تو بودن رو ثبت کنم ولی این روزها همش حس می کنم دارم ازت جا می مونم مامانی ....!!!!!!!!!!...
چقدر زمان زود می گذره...