فرشته آسمونی ما ، كيانوشفرشته آسمونی ما ، كيانوش، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

دو پرنس کلبه ما

اندر احوالات عسل خان مامان در 21 ماهگی

1392/1/18 14:10
نویسنده : مامان سارا
529 بازدید
اشتراک گذاری

 

کیانوش مامان

 

پسر شیرین من این روزها  که فقط 21 ماه داره عجیییییب دل میبره... روابط عمومی داره در حد لالیگا...

 می گه سلااااااااااااااااااااااااااااام... چطویی ... باشه.. خوب... فظ( خداحافظ)... کلی حرف جدید دیگه هم یاد گرفته که گفتنش یه طومار میشه... با هیچ کس ... تاکید می کنم هیچ کس غریبی نمی کنه ... موقع تشکر یا می گه میسی یا دست ( مخفف دست شما درد نکنه )... موقع خداحافظی دستش رو میاره جلو و به ردیف با همه دست می ده .... به هر کس هم که دست می ده لپش رو می بره جلو برای بوسه.. ولی خودش فقط بوس هوایی می فرسته...niniweblog.com

دیگه جمله میگه در حد 2-3 کلمه.... مثلا وقتی می خواهیم بریم بیرون و عسل خان زودتر از مامانی لباس پوشیده باشه جلوی در می گه ماما بدو بدو بدو بدو بدو بدو .....پشت سر همniniweblog.com

یه کم فارسی حرف می زنه یه کم انگلیسی که اصلا نمی دونم خوبه یا بده ... با اینکه من و بابا یی  اصلا با عسل خان انگلیسی حرف نمی زنیم ....

مثلا ... موس ... کت cat... داگ ... باگbug.... اپل appel... ساید واک  side walk...  فنس fance .... اووoval .... هاالو hello.... برد bird.... اوشن …. ocioen ....سام summer

حالا نمی دونم چی کار کنم...همچنان به حال خودت بزارمت یا منم باهات تمرین کنم...؟؟؟ !!!!!niniweblog.com

صدای خیلی از حیوونها رو یاد گرفته و وقتی ازش می پرسم تکرار می کنه .... بعد خودش به افتخار خودش یه دست جانانه می زنه ....niniweblog.com

 تا 5 هم می شمره  برامون...niniweblog.com

هر آشغال کوچولویی رو از روی زمین برمی داره و زود می ده دست مامان که بندازمش آشغالی ... دستمال کاغذی بر می داره و باهاش روی زمین و فرش و مبل می کشه و مثلا می خواهد به مامان تو تمیز کردن خونه کمک کنه ... فداش بشممممممممممممممممم  من ، حتی حواسش به لباس منم هست ... امروز یه قاشق ماست ریخت روی شلوار من.... 2 تا ای داد ای داد گفت و بعد دیدم دستمال کاغذی رو برداشته داره برام پاکش می کنه....niniweblog.com

همچنان بسسسسسسسسسسسسیار مهمان نوازه پسرمون ... یه چادر برای عید از مامانی و بابایی هدیه گرفته که دوست داره همه بیان توی چادر مدام ما رو صدا می کنه که بریم تو چادرش... حتی شده یقه ما رو بگیره این کار رو می کنه و به زور ما رو می بره اون تو .... وقتی هم رفتیم تو می گه سلااااااااااااام...چطویی؟!!.... بعد کلی هم حال و احوالمون رو می پرسه بچم....

در خونه خودمون رو باز می کنه ....دیگه مدام باید حواسم باشه... یا داره  در آپارتمان رو باز می کنه یا می ره بالای مبل و در پایین رو می زنه و باز می کنه .... چند وقت پیش خونه باباحاجی اول خیلی تلاش فرموده که در خونه اونها رو هم باز کنه ولی چون دیده قدش نمی رسه رفته یکی از این حلقه های بازی رو آورده و  انداخته توی دستگیره در و به کمک اون در رو باز کرده ... یعنی یه همچین عسل خانی داریم مااااااااااااااااااniniweblog.com

حیوونها رو دوست داره بسی باور نکردنی  ... اگه تو خیابون سگ یا گربه ببینه نه نتها نمی ترسه تازه دنبالشون هم می کنه.... دیروز هم یه گربه رو اینقدر دنبال کرد تا طفلی رفت زیر ماشین قایم شد... بعد عسل خان خم شده بود از زیر ماشین صداش می کرد بیو بیو ......niniweblog.com

اوایل وقتی می رفتیم پارک فقط و فقط دوست داشت سرسره سوار بشه ولی تازگی تاپ و الا کلنگ هم سوار شده به سلامتی  ... فکر کنم کم کم داره از تاپ خوشش میاد عشقممممممممممم...niniweblog.com

غذا خوردنش یه کوچولو بهتر از قبل شده .... به غذا هم می گه.... غدی .... هر جا سفره پهن باشه می ره وسطش می شینه ...niniweblog.com

وقتی دوست داره بره ددر می ره جورابهاش رو میاره... یه وقتها هم چند تا لباس هفت رنگ میاره و خودش زور می زنه تنش کنه ما هم  از خنده ریسه می ریم ....niniweblog.comniniweblog.com

همچنان بد می خوابه ... هم خیلی دیر و هم خیلی کوتاه ..... یعنی حدود 1 نصفه شب می خوابه تا 2و نیم بعد بیدار میشه و از مامان می خواهد بزارمش روی پاهام ... تقریبا تا حدود 5 صبح همین داستان رو با هم داریم... به همین خاطر مامانی بسسسسسسسیار خسته و داغون می باشد ولی فدای سر جیگرم....niniweblog.com

گوشی تلفن رو برمی داره می گه الووووووووو... سلامممممممممم.... عسل ( نمی دونم فکر کنم اسم عروس آیندمونه خدا قسمت کنه ) ... خوب ... بیو.... باش .... چطویی ... خوب... سی دی .... خوب ... به علاوه کلی جملات مریخی که مامان از ترجمه اونها اصولا عاجزه همین قدر می فهمم که قرار مدارش رو با طرف می زاره و خداحافظی می کنه....  و به این ترتیب کلی باعث تلطیف فضا و انبساط خاطر حاضرین می شه فداش شم... بس که ناز حرف می زنه با تلفن و برامون نقش بازی می کنه...

تازه یادمون رفت بگیم پسرمون مهندس آینده می باشد .....niniweblog.com

 

 

 

 

  

 

اصولا به کارهای فنی که بابایی یا هر کس دیگه ای انجام می ده عجیییییییییب دقت می کنه .... یعنی من عاشششششششششششق اون ژست آخرشم ... فقط لطفا دقت رو توجه بفرمایید...niniweblog.com

به کتابهاش علاقه پیدا کرده و خودش میره اونها رو برمی داره و میاد عکسهاشون رو نگاه می کنه ... بعد نمی دونم چی تو کله پسر ما می گذره که کتابهاشو زیر فرش قایم می کنهniniweblog.com... به خدا ما از این کارها نکردیم که یاد بگیره....niniweblog.com

خلاصه که این روزهای ما به لطف عسل خان اغلب به این شکل می گذره niniweblog.com...niniweblog.com

هنوز حرف برای گفتن زیاد دارم ولی ساعت از 2 نصف شب گذشته و واقعا چشمهام داره آلبالو ها رو گیلاس می بینهniniweblog.com...

.... بقیه حرفها باشه برای بعد ...niniweblog.com

 

 

...با اجازه...

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

محبوبه مامان الینا
18 فروردین 92 8:26
ااااااااای جونم شیرین زبون مهربون که دل هیچکس رو نمیشکنی و با همه دست میدی و بوس میفرستی عجب پس از الان با عسل خانوم قرارمرار میزاری کلک فدای تو با اون هوش سرشار و استعداد مهندسی اون عکس آخر واقعا جالبه
در مورد زبان هم سارا جون حالا که میبینی اینقدر استعداد داره کم و بیش باهاش کار کن تفننی نه اینکه بهش فشار بیاری اتفاقا واسه تقویت حافظه و هوش خیلی خوبهیه روانشناس میگفت آموزش زبان از کودکی خوبه اما نوشتاری با بچه ها کار نکنید و فقط لغت بهشون یاد بدید

ممنون خاله جون....... راستش نمی دونم اینا از هوشه یا نه... همه کلمات انگلیسی رو از تو سی دی هاش یاد گرفته ولی منم فکر می کنم بد نباشه یه کم باهاش کار کنم .الینای شیطون و نازمو ببوس...

هدا
18 فروردین 92 9:39
این عسل خان شما اگه مهندس شه از اون تو دل بروهاش میشه.معلومه ادم فنی میشه با ژست شاهکارش که همه رو میخکوب عکس میکنه


ممنون خاله هدا جون که همیشه بهمون سر می زنی ...بوسسسسسسسسسسسسس
خاله مهسا
19 فروردین 92 0:41
ای جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم
الهی خاله فدای اون چشمات بشه شیرین زبونم

فتبارک الله احسن الخالقین

ممنون خاله مهسا جون.... بوسسسسسسسسسس
زهرا(ترنم عشق)
19 فروردین 92 1:49
جیگرتووووووووووووووووووووووووو
اجتماعی
عکساتم خیلی ناز شدن عسلم


قربونت خاله جون
مامان کیارش
19 فروردین 92 1:56
عزیزمممممم عاشقتم دیگه آقا مهندس آینده


لطف داری خاله جون
الی مامی آراد
19 فروردین 92 9:39
سال نو مبارک انشالله همیشه زیر سایه پدر و مادر مهربونت شاد و خوش باشی


ممنون خاله مهربون....بوسسسسسسسسسس
پگاه
21 فروردین 92 12:42
عزیزم سال نو با تاخیر مبارک امیدوارم که سالی پر از شادی و سلامتی در کنار فرشته قشنگت داشته باشی
جیگرشو برم که هر روز عسل تر میشه


ممنون پگاه جان...منم آرزو می کنم ساد خوبی داشته بشی دوستم
خاله نیلوفر
31 فروردین 92 23:07
چشم و دلت روشن مامان سارا با این قرار مدار گذاشتن تلفنی این فسقلی وروجک
من که مرده بودم از خنده


الان من چی باید بگم؟؟؟!!! روم به دیفال خالهههههههه
مامان شايان و پرنيا
29 اردیبهشت 92 14:23
عزيزم
خيلي ماهه ماشالله


ممنون دوستم...
نسیم
6 تیر 92 17:59
ای جوووووووووووووووووونم پسرت دلمو برد باورکن من عاشق دخترم و همیشه دوس داشتم بچم دخترباشه ولی با دیدن وبلاگ کیانوش نظرم عوض شد


آخیییییییییییی... من هنوز عاشششق دختر کوچولوهام ولی پسر داشتن هم عالمی داره...انشالله خدا یه کوچولوی سالم و ناز بهت بده ...
قدسی
27 تیر 92 16:51
سلام.ماشالله هزار ماشالله پسرت خیلیییی نازه ..خدا حفظش کنه


ممنون عزیزم
مهسا
23 فروردین 93 17:23
خیلی نازه سارا جون خدا حفظش کنه ................... یک دنیا ممنون دوستمممم... لطف داری خانومی