بدون عنوان
سلام گل پسرم
مامانی این روزها همش وایمکس خونمون قطع میشه .... دیگه دلم می خواهد بزنمش بعد از پنجره پرتش کنم بیرون... شرمنده که نتونستم بهت سر بزنم .... الانم بعد از یه تماس تلفنی با اپراتور و کلی غرغر و تمنا و چنگ و دندون نشون دادن وصل شده ولی نمیدونم این سعادت تا کی با ما می مونه و دوباره کی قراره قطع بشه پس اگه تو این روزها سخت میام بدون که زیاد مقصر نیستم مامانی ...
اما بگم که دیروز روز پدر بود ...ما هم 2 تا هدیه ناقابل برای باباجون مهربون گرفته بودیم ... یکی از طرف قند عسل یکی هم از طرف مامان قند عسل برای یه بابای مهربون و یه همسر نازنین که تو دنیا همتا نداره و خدا می دونه که چقدر دوستش داریم و برای مهربونی هاش ازش ممنونیم ... ناهار خونه باباحاجی بودیم و برای شام هم رفتیم پیش پدر جون و کلی روز شما مبارک بازی کردیم و کیک و شیرینی خوردیم و حرف های خوب خوب زدیم و خندیدیم و شما هم از سر و کول جماعت بالا رفتی و خوش گذروندی ...
راستی آخر همین هفته بابای مهربون تو هتل عالی قاپوی اصفهان که من و بابایی خیلی ازش خاطره داریم یه سوییت برامون رزرو کرده و قراره عزیز دل مامان برای اولین بار اصفهان رو ببینه ... امیدوارم بهمون خوش بگذره...