فرشته آسمونی ما ، كيانوشفرشته آسمونی ما ، كيانوش، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

دو پرنس کلبه ما

بدون عنوان

1391/4/21 9:57
نویسنده : مامان سارا
299 بازدید
اشتراک گذاری

ني ني شكلك

 

 

این پست اندر احوالات این روزهای مامان و کیانوش مامانه

 

پسری داره طبق معمول سیمهای پشت تلوزیون رو از بیخ و بن می کنه

 عسل خان

مامان صداش می کنه و بهش می گه عزیز دلم مگه نگفتم این کار رو نکن ...

حالا ژست رو ببینین...

 یعنی مثلا ای وااااای یادم رفته بود مامان ، ببخشید ...

ای جونمممممممم قربون اون چشمات ...معلومه که می بخشم عزیز دلمniniweblog.com

عسل خان

شکلک های محدثه

از اونجایی که پسر کو ندارد نشان از پدر  تو بیگانه خوانش نخوانش پسر ... اینه که عسل خان ما هم طرفدار 2 آتیشه اسپانیاس

تا نصفه شبم نشسته تیمش رو تشویق کرده بچم... خسته نباشی مامانی

خوشحالی قهرمان شدین؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

عسل خان

شکلک های محدثه

منظور از گذاشتن این عکس نشون دادن فیگور عسل خان نیست ... این عکس یک واقعه تاریخی رو نشون می ده... به جون خودم  راست می گم...

داستان از این قراره که بنده خیلی خوش و خرم توی آشپزخانه  مشغول شستن ظرفها بودم و عسل خان هم تا جایی که یادم میاد داشت پنگول نگاه می کرد ... خیلی هم با دقت نگاه می کرد ... سرمو برگردوندم و یهو دیدم  نشسته تو ماشینش و ژست راننده های فرمول یکی رو هم برام گرفتهniniweblog.com... حالا کی و چجوری تونسته بود بره اون تو هنوز نمی دونیمniniweblog.comچون وقتی کنار ماشینش می ایسته ماشینش از کمرش هم بلندتره ... البته احتمال این می رود که با سر خودش رو انداخته باشه اون تو چون به گفته بابایی روز قبلش یه تلاشهای اینچنینی می کرده ...

عسل خان

شکلک های محدثه

اخم رو دارین ؟؟!!!!

اینجا بعد از زدن واکسن یک سالگیشه که رفتیم خونه مادر جون ... خودش مستقیم رفت سر کشوی مخصوصش و یکی از  اسباب بازیهاش رو برداشت البته همچنان با اخم ... به خانومی که براش واکسن زد همین جوری اخم کرد و تا خونه مادر جون هم همچنان اخمش مونده بود تا اینکه مادر جون بردش ددر و همه چی یادش رفت... 

 قربون اون اخمت بشم مامانی ... اخمت هم دل می برهniniweblog.com

عسل خان

شکلک های محدثه

این هم چند تا عکس از اوضاع خونه ما این روزها

من قبلا کتابهای نفیس خونمون رو جمع کرده بودم و یک سری کتابهای دم دستی تر گذاشته بودم اینجا ولی بعد از اینکه عسل خان چند تا شونو نابود کرد فکر کردم بهتره فعلا همه رو جمع کنم ... این شد که اینجوری شد.niniweblog.com

خونه ما

خدا پدر و مادر مخترع این بستهای کابینت رو بیامرزهniniweblog.com

خونه ما

خونه ما

کلا تو خونه ما خیلی چیزها جمع شده یا  تغییر مکان داده ... حتی چاییمون رو هم سر پا می خوریم تا از حمله این شیطونک در امان باشه .

 دلم می خواهد بشینم و همین جوری از شیطونی ها و شیرین کاریهای قند عسل بنویسم ولی این پست خیلی طولانی میشه ... بنابراین بمونه برای پستهای بعدی .

شکلک های محدثه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

خاله مهسا
21 تیر 91 11:19
کیانوش جونم می دونی یاد چی افتادم؟؟؟؟ یاد اون وقتایی که تازه به این دنیا اومده بودی و خیلی ضعیف و کوچولو بودی ، حتی بعضی ها می ترسیدن بغلت کنن اما حالا بزرگ که شدی هیچ ، زندگی مرتب و منظم مامانی (در دوران پیش از کیانوشی) رو کلآً زیر و رو کردی ههههههههههههههههههههههههههه الهی همیشه سالم باشی و سلامت عجقمممممممممممممم
سميه
21 تیر 91 14:03
اي من فداي ژست مردونه ات برم عسل خانننننننننننننننننننننننننن....خيلي جيگري به خدا


ممنون خاله مهربون
رهگذر
22 تیر 91 21:36
_________▓▒▒▓ ______▓▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓ _____▓▒░▒▓__▓__▓░▒▓ _____▓▒▒▓_▓▓_▓▓_▓▒░▓ ___▓▒░▒▓_▓░▒▓_▓▓_▓▒▓ ___▓▓___▓▒░▒▓_▓▓_▓▒▒▓ ___▓_▓_▓▒▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓ __▓__▓▒▓_▓▓__▓▒▒▓_▓▒▓ _▓▒▓_▓░▒▓__▒▓_▓▒▓_▓▓ ▓▒▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▓_▓▒░▒▓ ▓▒░▒▓_▓▒░░░▒▓_▓_▓▒░░▒▓ ▓▒░▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▒░░▒▓ _▓▒▒▓___▓▒░▒▓_▓▒░░░░▒▓ __▓▓_▓▒▓______▓▒░░░▒▓ _____▓▒░░░░▒▓_▒▓░░▒▓ ____▓▒░░░░░░▒▓█▓▒░▒▓ ____▓▒░░░░░░▒▓█_▓▒▓ _____▓▒▓_▓▒░▒▓█ _________▓▒▒▓_█ __________▓▒▓_█ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_ ____████____ گل پسر چقد تو نازی! ایشالا همیشه سالم و شاد باشی.
خاله نیلوفر
22 تیر 91 22:28
ووووووووووووووووووی ژست گرفتنشو ببین چقد تو نازی آخه وروجک شیطون
سارای
24 تیر 91 15:09
ای جوووووونم
emitis
27 تیر 91 12:07
سلام چه پسر نازی داری خدا حفظش کنه خانوم



ممنون عزیزم
مامان گیسو جون
28 تیر 91 18:34
یعنی زبونممممممممم بند اومده هااااااااااااااا
چطوری بگم دوستت دارم چطوری بگممممممممممم عاشقتممممممم
بووسسسسسسس


ممنون دوست خوبم... گیسوی ناز خاله رو ببوس ... از اون بوس محکما
مامان عرفان
25 شهریور 91 22:44
سلام
واااااای این قفل ها رو از کجا خریدید که دارم بهشون محتاج می شم! و اگه امکان داره قیمتش رو هم بگید!


عزیزم من از یه سیسمونی فروشی تو خیابون بهار خریدم... یه سیسمونی فروشیه بزرگ بود یه کم بالاتر از پارکینگ .... قیمتش یادم نیست ولی من 3 بسته خریدم از مدلهای مختلف روی هم فکر می کنم حدود 45 تومن شد... اما اونم فقط 2-3 ماه به دردم خورد .. الان یاد گرفته بازشون می کنه...ههههههه
مهناز
21 مهر 91 21:52
ای شیطون